ال ای ال ای ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
یکی شدن مامان و بابایکی شدن مامان و بابا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

Elay عزیز دلم

از خودت بگم

عزیزم میخوام از خودت بگم از کارات از حرفات از شیطنت هات .فدات شم الان دیگه 1سالگیت رو تموم کردی و بزرگترشد ی خیلی شیطون شدی هر چی رو که میخوای باید بگیری والا یک دادی میزنی و از الکی گریه میکنی که اون چیزی رو که میخوایی بهت بدم .خیلی کم اشتهایی به زور کمی شیر میخوری اونقدی میخوری که بتونی تکون بخوری شیطونی بکنی عاشق پفکی چیزی که بهت ضرر داره . راه میری ولی هی میخوری زمین تنهایی نمی تونی پاشی باید از جایی بگیری تا پاشی دنبال بازی هستی ولی نه با اسباب بازی دنبال یه ادم میگردی که دنبات کنه وتو با قه قهه فرار کنی .وقتی میگیم النگوت کو زود دستت رو میبری به دست دیگت و النگوت رو نشون میدی وقتی میگیم مو هات کو دستت رو میبری ...
13 ارديبهشت 1393

روز خوب

عزیزم روز جمعه رفتیم باغچه بابا فرهاد و تو هم اونجا اولین قدمهاتو تو بیرون گذاشتی دستا تو گرفته بودیم وتو راه میرفتی کلی ذوق کرده بودی درخت ها رو میگرفتی و شکوفهاشو میکندی و با تعجب نگاهشون میکردی رو زمین می نشتی سنگ هارو برمی داشتی و پرت میکردی یا چمن ها رو میکندی و میخواستی تو دهنت بزاری وقتی می بردمت بخوابونمت هی بیرون رو نشون میدادی که بریم بیرون و قدم بزنی بلاخره فدات شم کلی کیف کردی اون روزشب هم موقع برگشتن پستونک رو گم کردم هر چی گشتیم پیدا نکردیم شب دیر وقت بود و ما دنبال پستونک پیدا نشد ما هم رفتیم یه پستونک خوشگل برات گرفتیم    ...
6 ارديبهشت 1393

روز مادر

سلام عزیز دلم امروز روز مادر هست و من خیلی خوشحال هستم که خدای بزرگ و مهربان برای من نی نی نازی به نام ال ای داد که مادر بشم و روز مادر رو به همه ی مامان ها تبریک میگم و انشاالله سایه همه مامان بابا ها بالا سر بچه هاشون باشه خب عزیزم به امید روزی که نی نی من هم بزرگ بشه وبا زبون شیرینش بیاد بگه مامانی روزت مبارک دوست دارم اون موقع مامانی میگره و اون زبون شیرین میخوره عروسکم دوست دارم و بدون که تو بهترین هدیه ای هستی که خدا جون به مامان داده پس خدا جون خیلی ممنون از نعمت شیرینت خدایا دوستت دارم     ...
31 فروردين 1393

کچل شدن

عزیزم دیروز یعنی ٣٠ فروردین روزی بود که تو رو کچل کردیم ولی مامان اصلا راضی نبود ولی به اصرار بابا ناصر و بابا فرهاد موهاتو از ته زدن تو هم راضی نبودی یعنی میترسیدی خیلی هم گریه کردی فدات شم مو های تو هم خیلی بلند شده بود حیف شد ولی اشکال نداره موهات خیلی نازک بود و ریزش مو داشتی انشالله اینفعه موهات از دفعه قبل بهتر میشه عزیزم قیافت خیلی عوض شده شیرین بودی شیرین تر شدی خودت هم تعجب کردی هی دست به سرت میبری چیزی پیدا نمیکنی فدات شم ١٨ ام هم اولین قدماتو برداشتی الان هم یواش یواش میخوای راه بری ولی تند تند می یفتی حرف هایی که میگی:ماما بابا دد نه نه و هرچی رو هم میخوای با انگشت نشون میدی دندون های بالایی رو هم داری در میاری خب عزیزم مامان د...
31 فروردين 1393

تولد

سلام عزیزم اول ازهمه تولد١سالگی عزیز دلم مبارک عزیزم انشاالله یه عمر سرشار از موفقیت وشادی و خنده  همراه با سلامتی داشته باشی و همه ی غصه ها ازت دور دور باشه و اینم بدون که مامان بابا خیلی خیلی دوستت دارن           خب عزیزم ٤ فروردین میخواستیم برات تولد بگیریم که نشد چون ایام فاطمیه بود و مهمان های روز تولد رفته بودن مسافرت برا همون تصمیم گرفتیم بعد ١٣بدر تولدت رو بگیریم ولی پدربزگم ٥ ام سکته مغزی کرد و چند روز تو بیمارستان بود ولی روز ٩ام فوت کرد خدا رحمتش کنه خیلی پدر خوبی بود تو رو هم فریح صدا میکرد بلاخره خیلی روزای ناراحت کننده ای بود روز امپولتم ١٠ا م بود که...
21 فروردين 1393