شیطونکم
سلام عزیزم خوبی مامانی فدات شم این روزها دیگه خیلی شیطون شدیمامانی رو دیگه ول نمیکنی هر جا میرم دنبالمی چسبیدی به مامان خونه که کلا در خدمت شماست وسایلای شکستنی رو جمع کردیم میدونی درست کردم واسه خانومیم که راحت بگرده شیرین زبون شدی وقتی جایی گیر میکنی یا چیزی رو میخوایی ماما ماما صدا میکنی و وقتی بابایی از سر کار میاد بابا بابا صدا میکنی بابا فرهاد رو هم به اسم صدا میکنی(فداااات)دایی رو هم صدا میکنی هی بیرون رو نشون میدی که بریم بیرون عاشق کفشی تا یه کفشی رو میبینی باید پات کنی اونم کفشای از خودت بزرگتر تا ول کنی و وقتی میخوایم بریم بیرون اول باید کفشاتو بپوشی بابا فرهاد برات عینک گرفته وقتی اونو میزنی به چشمت تکون نمیخوری و دست بهش نمیزنی که نکنه بیفتهیه کلاسی هم میزاری که نگوخنده های الکی میکنی که بخندونی و گریه های الکی که خواسته هات رو بهت بدنحموم رو خیلی دوست داری رفتنی حموم یه کیف میکنی که نگو اومدنی بیرون هم گریه میکنی که که بیرون نیایی خلاصه شیطون شیطونا شدی.....